سخنانی از شکسپیر
نویسنده: (¯`•.¸¸.-»(ANIS)«-.¸¸.•´¯)(یکشنبه 87/4/9 ساعت 1:52 صبح)
طوری نیست اگه آدم واسه کسی که دوسش داره غرورشو از دست بده... ولی فاجعه ست که بخاطر غرورش کسی رو که دوست داره از دست بده!
گذشت زمان بر آن ها که منتظر می مانند بسیار کند، بر آن ها که می هراسند بسیار تند، بر آن ها که زانوی غم در بغل می گیرند بسیار طولانی،و بر آن ها که به سرخوشی میگذرانند بسیار کوتاه است. اما، برآن ها که عشق می ورزند، زمان راآغاز و پایانی نیست...
اگر کسی را دوست داری به او بگو، زیرا قلب ها معمولا با کلماتی که ناگفته می ماند،می شکنند.
باید ترسید آنگاه که مستبدان مهربان می شوند.
به همه عشق بورز، به تعداد کمی اعتماد کن و به هیچ کس بدی نکن .
عده ای بزرگ زاده می شوند،عده ای بزرگی را بدست می آورند و عده ای بزرگی را بدون آنکه بخواهند با خود دارند .
به آنچه که کرده ای غم خوردن بی فایده است.
آنانکه پیروز می شوند همان هایی هستند که از مشورت دوستان بهره می برند.
اگر شرافتم را از دست بدهم ، وجودم را از دست داده ام .
شرافت مرا از من بگیرو بنگر که چگونه زندگی من تباه می شود .
همیشه عادل باش و هراسی به دل راه نده .
به خود راست بگو آنگاه توان دروغ گفتن به هیچ کس را نخواهی داشت.
پول متاعی است که با آن میتوان همه جا وارد شد و همه چیز را بدست آورد جز شرافت و سعادت.
از دست دادن امیدی پوچ و محال خود موفقیت و پیشرفتی بزرگ است.
میراثی گران بهاتر از راستی و درستی نیست.
تردیدها به ما خیانت می کنند، ما را از کوشش بر حذر می دارند و از پیروزی هایی که به احتمال زیاد نصیب ما خواهد شد محروم می سازند.
آدم تبهکار میرود ولی شر او باقی می ماند.
سعادتمند کسی است که به مشکلات و مصائب زندگی لبخند بزند.
ما از جنس رویاهایمان هستیم.
سربر گریبان فرو بر، از دل خویش بپرس آنچه را که مى داند.
کلمات کلیدی :
از این بازی های وبلاگی دیدین؟ یه نفر موضوعی رو مطرح می کنه و درباره اش
می نویسه. موضوعش باید چیزی باشه که بقیه هم بتونن درباره اش بنویسن. بعد
بقیه دوستانش رو دعوت می کنه و اون ها هم به نوبه خودشون می نویسن و بقیه
دوستانشون رو دعوت می کنن. (منو هم دوسته عزیزم پرنسس مهربون نویسنده ی وبلاگه پرنسس کوچولو و آرزوهای شیشه ای به این بازی دعوت کرده)
برای این پستم می خوام یکی از این بازی ها رو شروع کنم. چند تا موضوع دیگه هم دارم که بعدا درباره اشون می نویسم.
موضوع این بازی برای خودم جالبه. اسمش آرزوهای کلاسیک و فانتزی هست. واضحه دیگه. کلاسیک ها ممکن هستن فانتزی ها نه.
آرزوهای کلاسیک من:
1- یکی از چند نفر برتر کنکور بشم.
2- تحصیلاتم رو در رشته ی زبان خارجه که عاشقشم به اتمام برسونم و برم خارج از کشور.
3- بتونم اونقدر به درجه ی بالایی از ایمان برسم که با ایمانم خیلیای دیگه رو هم باایمان کنم و غیر خدا هیچکی رو نبینم.
4- بتونم حتی فقط یه روز ،تو جنگل یا لب دریا یا زیر بارون، توی بغل عزیزترینم تا حد مرگ گریه کنم، البته فقط من و اون باشیم !!!
5- وقتی مُردم تمام اعضای بدنم رو هدیه کنن.
6- هیچ چیز و هیچ وقت منو از عزیزم جدا نکنه.
7- یه باغ بزرگ پر از گلای زیبا مخصوصا گل رز میداشتم.
8- یه شب توی کوه یا جنگل تنهای تنها زیر آسمون پر ستاره ی خدا دراز میکشیدم و تا صبح باهاش حرف میزدم.
9- آهسته آهسته از ساحل به طرف دریا برم تا اونجایی که هیچ اثری ازم نمونه...
10- امام زمان (عج) ظهور کنه!
آرزوهای فانتزی:
گرچند من معتقدم آدم به هرچی که بخواد میتونه برسه اما گاهی اطرافیانت که دارن از حسودی میترکن و کلی دلیله دیگه مانع میشن، پس اینا رو جزء آرزوهای فانتزیم میذارم .
1- با عزیزم برم یه جای دور،دوتایی به دور از این آدمای دورو و دورنگ زندگی کنیم.
2- هر چی ستاره تو آسمونه و هر چی گل رو زمینه میچیدم و تقدیم به عزیزترین کسم میکردم.
3- نسل ِ همه ی نامردا و حسودا به کل منقرض بشه.
4- یه عروسک میداشتم که هروقت دلم میگرفت میتونستم باهاش حرف بزنم و اونم باهام حرف میزد.
5- میتونستم برم توی مثلث برمودا و برمیگشتم.
6- میتونستم ریشه ی فقر و فساد رو نابود کنم.
7- کاش میشد بدون منظور با هم زندگی سالمی میداشتیم.
8- واسه ی هر بچه ی یتیمی حداقل یه عروسک بگیرم و دلش رو شاد کنم.
9- همه ی حسودایی که مخصوصا به عشق هم حسودی میکنن رو از خودم و عزیزام دور میکردم،اما متاسفانه همشون روی (( سیریش )) رو هم کم کردن.
10- مثل پرنسس مهربونم یه ساعت میداشتم که گاهی زمان رو متوقف میکردم.
بنا به رسمه این بازی من باید چند تا از دوستامو به این بازی دعوت کنم که من از بینه دوستام اینا رو انتخاب کردم
حامد (زیر آسمان خدا) – آقا کوروش - آقا میثم – آقا وحید – نازنین مهربون –
یکتا -
کلمات کلیدی :
اس ام اس های زیبا
نویسنده: (¯`•.¸¸.-»(ANIS)«-.¸¸.•´¯)(چهارشنبه 86/12/15 ساعت 12:34 صبح)
همیشه از خوبیهای آدما واسه خودت دیوار بساز پس هر وقت در حقت بدی کردن ، فقط یه آجر از دیوار بردار بی انصافیه اگه دیوار رو خراب کنی
اگر تو بیایی به پرستاری من شب هجران نکند قصد دل آزاری من
اگر شبی از شبهای زمستانی، مسافری به امید گرمای نگاهت به تو پناه آورد تنهایش نگذار. شاید در گرمترین روزهای تابستان به خنکی لبخندش محتاج شوی
گاهی گریه نشانه ضعف نیست گاهی نشانه ی یک بخشش...گاهی نشانه ی یک فداکاری...گاهی نشانه ی یک ظلم...گاهی هم نشانه ی عظمت یک عــــــشــــق…
هرگز این چهار چیز را در زندگیت نشکن: اعتماد، قول، رابطه و قلب زیرا وقتى اینها مىششکنند صدا ندارند ولى درد بسیارى دارند
آرزو دارم فقط یک بار سرت را به روی سینم بگذاری تا تپش نامنظمه قلبم را احساس کنی ولی از آن میترسم که قلبم به احترمت بایستد
یکی میدونه دوسش داری،یکی نمیدونه...بیچاره اونکه فکر میکنه دوسش داری...
وقتی از همه جا نا امید شدی برو توی کوه فریاد بزن که آیا هنوز امید هست؟؟؟؟؟ آن موقع خواهی شنید که هست.... هست..... هست
از کوی وفا به سنگ ، دورم کردند در خانه ی غم ، زنده به گورم کردند بگشایم اگر سینه به پیش تو شبی بینی که چه با دل ِ صبورم کردند
تا تو مراد من دهی کشته مرا فراق تو/تا تو به داد من رسی من به خدا رسیده ام
به دریا شکوه بردم از شب دشت، وز این عمری که تلخ تلخ بگذشت، به هر موجی که می گفتم غم خویش؛ سری میزد به سنگ و باز می گشت
انسان هم میتونه دایره باشه هم یه خط راست/انتخاب با خودت است. ...
تا ابد دور خودت بچرخی یا تا بی نهایت ادامه بدی
هیچ وفت ارزو مکن جای کس دیگری باشی چون اگه ارزوت بر اورده بشه جات تو دنیا خیلی خیلی خیلی خالی می مونه
سالها ارزو میکردم سایه اش بر سرم باشد/کور بودم/او سراسر نور بود سایه نداشت
میدونی هر بار که پلک می زنی من نفس می کشم؟ پس به کسی خیره نشو چون من خفه میشم
در راه رسیدن به اوج با مردم مهربان باش چرا که هنگام سقوط با همان مردم رو به رو خواهی شد
آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است
گفتی: " دور مرا خط بکش؟" کشیدم...حالا تو در محاصره ی منی
روزگارم گله مندی شده است "من بگریم تو بخندی " شده است از دلم یاد نکردی شاید: عشق هم سهمیه بندی شده است
همیشه آنچه دوست داریم نداریم . راز خوشبختی در این است که آنچه که در اختیار داریم دوست بداریم .
گل اگر خشک شود ساقه اش می ماند دوست اگر جدا شود خاطره اش می ماند
غمهایت را روی شن بنویس تا باد آنها را با خود ببرد و شادیهایت را روی سنگ بنویس که هیچوقت تنهایت نگذارد
ستاره بخت هیچ کسی شوم نیست، این ما هستیم که آسمان را بد تعبیر میکنیم.
آسمان برای گرفتن ماه تله نمی گذارد ، آزادی ماه است که او را پایبند می کند
هیچگاه نگذار در کوهپایه های عشق کسی دستت را بگیرد که احساس میکنی در ارتفاعات آنرا رها خواهد کرد
اگه یه روز رفتی و برنگشتی بهت قول نمیدم منتظرت میمونم اما ازت یه خواهش دارم وقتی اومدی یه شاخه گل رو قبرم بزاری
می گن خدا ابر رو به گریه در میاره تا گل بخنده پس هر وقت بارون اومد یادت نره بخندی.
وقتی خاطره های آدم زیاد میشه دیوار اتاقشون پر عکس میشه اما همیشه دلت واسه اونی تنگ میشه که نمیتونی عکسشو به دیوار بزنی.
گر چه از دوری این فاصله ها مأ یوسم / از همین فاصله دور تو را می بوسم
اگر نمیتوانی بالا بری پس سیب باش تا با افتادنت اندیشه ای بالا رود.
زندگی درک همین امروز است فهم نادانی هاست ظرف امروز پر از بودن توست.. شاید این خنده که امروز دریغش کردی ... آخرین فرصت همراهی ماست
کسانی که در تاریکی شب به ندای فطرت و عقلشون جواب میدهند بی شک جلوه هایی از عظمت الهی برایشان متجلی میشود.
زندگی مثله بازی حکمه مهم نیست که دست خوبی نداری مهم اینه که یار خوبی داشته باشی اینطوری ممکنه بازی باخته رو هم ببری
میگن اگه چشاتو ببندی اونی که دوست داری و می تونی ببینی ، پس می میرم تا واسه همیشه ببینمت.
وقتی که صدای خرد شدنت را زیر پای عابران میشنوی دیگر چه فرقی میکند برگ سبز کدام درخت بوده ای!
کلمات کلیدی :
نگو کفر است
نمی خواهم خدایم بیکران باشد
نمی خواهم عظیم و قادر و رحمان
نمی خواهم که باشد این چنین آخر
خدا را لمس باید کرد.
نگو کفر است
خدا را می توان در باوری جا داد
که در احساس و ایمان غوطه ور باشد
خدا را می توان بوئید
و این احساس شیرینی است
نگو کفر است
که کفر این است
که ما از بیکران مهربانیها
برای خود
خدایی لامکان و بی نشان سازیم
خدا را در زمین و آسمان جستن
ندارد سودی ای آدم
تو باید عاشقش باشی
و باید گوش بسپاری
به بانگ هستی و عالم
که در هر خانه ای آخر خدائی هست
نگو کفر است
اگر من کافرم، باشد
نمی خواهم خدایا زاهدی چون دیگران باشم
نمی خواهم خدایم را
به قدیسی بدل سازم
که ترسی باشد از او در دل و جانم
نگو کفر است
که سوگند یاد کردم من
به خاک و آب و آتش بارها ای دوست
خدا زیباترین معشوق انسانهاست
خدا را نیست همزادی
که او یکتاترین
عاشق ترین
معبود انسانهاست.
سراینده :ترانه(دختری معلول اما سرشار از احساسات و استعداد)
چه رسمی داری ای دوره زمونه
که هر روزت یه جا عاشق کشونه
هزاران سال ِ که می جنگه آدم
نمی دونه گرفتارِ جنونه
زمونه آی زمونه آی زمونه
یکی با فرق زخمی توی محراب
یکی غرق به خون لب تشنه ی آب
یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یکی پاشیده خونش روی مهتاب
نفس های بهار و راز خردل
رو خاک آسمون رگبار تاول
همیشه عاشق از جونش گذشته
که عشق آسان نبود از روز اول
هنوزم کار دنیا قیل و قاله
هنوزم صلح آدم ها محاله
هنوز آدم نمیشناسه خدا رو
هنوزم قلب عاشق پایمال
زمونه آی زمونه آی زمونه
یکی با فرق زخمی توی محراب
یکی غرق به خون لب تشنه ی آب
یکی پاهاشو رو مین جا گذاشته
یکی پاشیده خونش روی مهتاب
زمونه آی زمونه آی زمونه
(احسان خواجه امیری)
کلمات کلیدی :
دلم برات تنگ شده
نویسنده: (¯`•.¸¸.-»(ANIS)«-.¸¸.•´¯)(جمعه 86/10/7 ساعت 11:44 عصر)
و آن زمان که عاشق می شوی
و می دانی که عشقی هست
و باور داری کسی که تو را دوست دارد
و در آن شبهای سرد و یخبندان با تو می ماند..
در آن لحظات می فهمی دوست داشتن چقدر زیباست .....
و آن زمان که کسی در فراسوی خیال تو نیست
و تو تنهای تنها در جاده های برهوت زندگی قدم می زنی
تنها اوست که به تو
آرامش خیال می دهد.....
سفر کردم به شهر بی ستاره
که گفتم شاید اونجا غم نباره
ولی دیدم که غم اونقدر زیاده
که هر جا پابذارم غم بباره
گرفتم چتری روی سرم زود
ولی غم کرده اونو پاره پاره
نفهمیدم که جنس غم چی بوده
که چتر من به زیرش زاره زاره
درست کردم با عشقت جون پناهی
چنین ابر غمو کردیم بی چاره
خداوندا تو در قرآن جاویدان هزاران وعده ها دادی
توگفتی نامردان بهشتی را نمی بینند
ولی من دیده ام نامرد،
مردانی که از خون رگ مردان عالم
کاخ ها ساختند
خداوندا اگر مردانگی این است
به نامردی مردانت قسم اگر...
دستم به قرآنت بیالایم... !!!
آدما از آدما زود سیر می شن
آدما از عشق هم دلگیر می شن
آدما رو عشقشون پا می ذارن
آدما آدمو تنها می ذارن
منو دیگه نمی خوای خوب می دونم
تو کتاب دلت اینو می خونم
من همونم که همیشه غم و غصم بی شماره
اونی که تنهاترینه حتی سایه ام نداره
این منم که خوبیاشو کسی هرگز نشناخته
اونکه در راه رفاقت همه هستیشو باخته
هر رفیقه راهی با من دو سه روزی همسفر بود
انتهای هر رفاقت واسه من چه زود گذر بود
هر کی با زمزمه عشق،دو سه روزی عاشقم شد
عشق اون باعث زجره همه دقایقم شد
اونکه عاشق بود و عمری از جدا شدن میترسید
همه هراس و ترسش به دروغش نمی ارزید
چه اثر از این صداقت چه ثمر از این نجابت
وقتی قد سر سوزن به وفا نکردیم عادت
بخواب گل شکستنی که شب داره سر میرسه
مهلت عاشقی هامون داره به اخر میرسه
نگاه نکن به آسمون خورشید خانم رفته دیگه
اینجا کسی از قدیما قصه و شعری نمی گه
بخواب قشنگ و موندنی که دنیا دیدن نداره
گلای خشک کاغذی که دیگه چیدن نداره
ضریح عشقمون دیگه هیچی کبوتر نداره
شب میره اما تو کوچه تاریکی شو جا میذاره
کلمات کلیدی :
شرم بر نارفیقان
نویسنده: (¯`•.¸¸.-»(ANIS)«-.¸¸.•´¯)(چهارشنبه 86/9/28 ساعت 11:7 عصر)
خداوندا دلم ماتم گرفته
درون سینه ام را غم گرفته
الهی بشکند دستی که آخر
دو عاشق را چنین از هم گرفته
کلمات کلیدی :
زندگی 3 ایستگاه داره 1. تولد 2.عشق 3.مرگ... آقا ایستگاه دوم نگه دار
جان فدا کردن برای دوست چندان مشکل نیست،پیدا کردن دوستی که ارزش جان فدا کردن را داشته باشد مشکل است
گفتم بخوانش.خواند و بازگشت. امید مضطرب آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت. آرزو با دلهره آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت. عشق خنده کنان آمد. گفتم خواندیش؟! گفت: من سواد ندارم
چقدر سخته تمام روز رو منتظر باشی که دوباره زل بزنی به صفحه سرد مونیتور و فقط نگاهت به ایدی یه نفر باشه و همش دعا کنی که روشن باشه با اینکه از قبل میدونی امروزهم مثل تموم روزهای گذشته فقط باید چشمهای خواب رفته ادمک ایدیشو ببینی وباید غرورتو زیر پا بزاری و براش اف بزنی تا شاید جوابتو بده تازه اگه بخواد باور کنه که از ته دل دوستش داری
کسی که واقعا عاشق یک نفر باشه نمیتونه بهش بگه دوستش داره .به خاطر همین عاشقهای واقعی یا خیلی دیر به معشوق میرسن یا اصلا نمیرسن
می دونی فلسفه اختراع سرسره برای بچه ها چیه؟ می خوان از بچگی به ادم یاد بدن که صعود چقدر سخت و سقوط چه اسون
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند
می دونی فرق تو با فرقون چیه؟ . . . فرقون گِل می بره ولی تو دل می بری
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد . با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد
گفتمش: دل میخری؟! پرسید چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود. حرف آخر بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم
انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند که خیال می کند دیگران را فریب داده است
هنوز هم عاشق نگاه مهربان تو هستم نمی دانم چرا نمی توانم فراموشت کنم کاش مثل تو بودم و به سادگی فراموشی را در ذهن خود جای میدادم ولی نمی توانم
روزی ازم پرسید:بزرگترین آرزوی توچیست؟ گفتم:تحقق یافتن آرزوی تو.....اما افسوس
هرگزندانستم آرزوی تو جدایی از من بود
اگه 1 روز نتونستی گناهه کسی رو ببخشی از بزرگیه گناهه اون نیست از کوچیکیه قلبه توی
غروب شد....خورشید رفت ....افتابگردان دنبال خورشید می گشت ... ناگهان ستاره ای چشمک زد .. افتابگردان سرش را پایین انداخت اری گلها هرگز خیانت نمی کنند
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستم کار نکرد
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو کیستی که من از موج یک تبسم تو تو با یک جرعه از دریای یادت میــان بــاغ قـلبـــم جــا گــرفتــی تـو بــا یک انـعکـاس نقره ای رنگ مــجـال نـــازو از رعنـــا گرفتی بسان قایق سرگشته روی گردابم چی میشد با تو باشم حتی توی رویا من تو رو دوست دارم اندازه ی دنیا دلش میگیره آسمون برای من که تنهام دوباره قطرهای اشک من میریزه دونه دونه روی گونه هام اگه تو نباشی یا ازم جداشی سخته دیگه زندگی برام
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش
بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است
شبی که به یاد تو بودم سه تا شمع روشن کردم اولی را به خاطر اومدنت دومی به خاطره دیدنت سومی به خاطره بوسیدنت بعد هر سه شمع رو خواموش کردم برای در اغوش کشیدنت
خیلی بی کاری!ببینم تو درس نداری؟کارو زندگی نداری؟خوابو خوراک نداری؟که 24ساعته توی قلب منی!!
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک من
یکی ازم پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو من گفتم زندگیمو اون هم ناراحت شد و برای همیشه از پیش من رفت اما هیچ وقت نفهمید که اون تمام زندگیم بوده
توی دنیا 3تا دوست دارم... خورشید، ماه و تو. اولی رو برای روزم میخوام / دومی رو واسهی شبم میخوام / ولی تو رو برای تک تک لحظههای زندگیم میخوام
هر چندتا تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوست دارم میدونی اینجوری خوبیش اینه که حتی اگه منو دوست نداشته باشی باز من یه دونه دوست دارم
کلمات کلیدی :
* من آن غریبه دیروز آشنا امروز فراموش شده فردایم در آشنایی امروز مینویسم تا در فراموشی فردا یادم کنی
* از عاشقی به رنگ تمنا خسته ام/از آسمان آبی دنیا خسته ام/امروز را به دست غریبه ها سپرده ام/از زل زدن به صورت فردا خسته ام/سرگشته تر ز خود به دنیا ندیده ام/از روی این جماعت شیدا خسته ام/شادی دگر زعالم ما رخت بسته است/از سر زدن به عالم سودا خسته ام
* خانه ام وقتی که می آیی تمامش مال تو/ هرچه دارم غیر تنهایی تمامش مال تو/ خوب یادم هست گفتی عشق یک بخش است و عشق/ بخش کردم عشق یکجایش ، تمامش مال تو/ وسعت آرام اقیانوس آرام دلم/ ای پری خوب تنهایی تمامش مال تو
* در خواب نازی بودم شبی دیدم کسی در می زند/در را گشودم روی او دیدم غم است در می زند/ای دوستان بی وفا از غم بیاموزید/وفا غم با ان همه بیگانگی هر شب به من سر می زند
.
* زندگی برگ بودن در مسیر باد نیست ، امتحان ریشه هاست ، ریشه ها هم هرگز اسیر باد نیست ، زندگی چون پیچک است ، انتهایش می رسد پیش خدا.
* زندگی هدیه است. آنرا دور نریزید.
* زندگی راه میره تو بدو که ازش عقب نمونی
* فاصله عشق های معمولی را از بین می برد و عشق های بزرگ و جاودانی را شدت میبخشد.مانند باد که شمع را خاموش و آتش را شعله ور می سازد
*کاش همان کودکی بودیم که حرفهایش را از نگاهش می توان خواند اما اکنون اگر فریاد هم بزنیم کسی نمی فهمد و دل خوش کرده ایم که سکوت کرده ایم سکوت پر بهتر از فریاد تو خالیست دنیا را ببین... بچه بودیم از آسمان باران می آمد بزرگ شده ایم از چشمهایمان می آید!! بچه بودیم دل درد ها را به هزار ناله می گفتیم همه می فهمیدند بزرگ شده ایم درد دل را به صد زبان به کسی می گوییم ...هیچ کس نمی فهمد من دوست دارم اما تو درکم نمی کنی
*گویند خدا همیشه با ماست ،ای غم نکند خدای ما تو باشی.
* گر با غم دوریت نسازم چه کنم / با یاد تو گر عشق نبازم چه کنم / چون در نظرم فقط توی مایه ی ناز / گر من به تو ای دوست ننازم چه کنم.
*من در خلوت تنهایی خود به این
باور رسیده ام
که اینجا برای زنده ماندن باید مُرد
*مرگ آن نیست که در قبر سیاه دفن شوم مرگ آن است که از خاطر تو با همه ی خاطره ها محو شوم
* میدونی فلسفه اختراع سرسره واسه بچه ها چیه؟ میخوان از بچگی به آدم یاد بدن صعود چقدر سخته و سقوط چه آسون
*من پریشانتر از آنم که به خود فکرکنم. و تو حیرانتر از آنی که مرا درک کنی . من چنان بی خبر از خویش و تویی بی خبر از ما . که غریبانه ترین شعر در آیینه ی ما حیرانی ست
* من اگر دختر نفرین شده تقدیرم اگر از راز جهان وارث یک احساسم تو همان آدمک چوبی پیمان شکنی ! که فقط لایق آتش زدنی ...
*می گویند زندگی زیباست و بهار را گواه می اورند و من می گویم زندگی زیباست اگر باور های پاک را باور داشته باشیم
* محبت را به هیچ چیز تشبیه نتوان کرد زیرا که هیچ چیز دقیق تر و لطیف تر از محبت نیست. (سمنون محب)
* جهانم زیباست ، جامه ام دیباست ، دیده ام بیناست ، زبانم گویاست ، قفسم هم طلاست ، بر این ارزد که دلم تنهاست؟
* وفای شمع را نازم که بعد از سوختن ...به صد خاکستری در دامن پروانه میریزد...نه چون انسان که بعد از رفتن همدم... گل عشقش درون دامن بیگانه میریزد.
* هیچکس از قلب شما به شما نزدیکتر و راستگوتر نیست بنابراین از کسانی که قلب پاک شما ایشانرا بخود نمی پذیرد اجتناب کنید.
* هـمة زنـدگی من اون نـگاه عـاشقت بـودچرا فکرکردی به جز من یکی دیگه لایقت بود.
* هر چه موانع جدی تر و سخت تر باشد , لذت تلاش و پیروزی بیشتر است.
* هر چه نور بیشتر باشد سایه عمیق تر است.
* هرگز گمان مبر ز خیال تو غافلم/گر مانده ام خموش خدا داند و دلم
* یادت باشه دنیا گرده,هر وقت احساس کردی به اخر رسیدی شاید در نقطه شروع باشی.
* هر که عاشق شد منت از صد یار می باید کشید/بهر یک گل منت از صد خار میباید کشید/ من به مرگم راضیم اما نمی آید اجا/بخت بین از عجل هم ناز می باید کشید
بیا برای آرزوی هم
هر شب دعا کنیم
این آسمان شبها برای ماست
در انتظار نگاه گرم ماست
در انتظار دعای خیر ماست
برای آرزوهای هم
تنها به خاطر خدا
هر شب دعا کنیم
* سالهاست که این شهر ،به خود مست ندید
عقل ارزانی تان باد،شرابم بدهید
درد عشق است که جز مرگ ندارد مرهم
چوبه ی دار مهیاست طنابم بدهید
خواب تا مرگ،کسی گفت،فقط یک نفس است
قسمتم مرگ نشد، فرصت خوابم بدهید
گفته بودیدکه هر جرم عذابی دارد
عاشقی جرم بزرگیست عذابم بدهید
کلمات کلیدی :
Beautiful Poem
نویسنده: (¯`•.¸¸.-»(ANIS)«-.¸¸.•´¯)(پنج شنبه 86/8/3 ساعت 11:9 عصر)
* درعالم دوچیزازهمه زیباتر است: آسمان پرستاره و وجدانی آسوده
*تا وقتی که تو هستی، تا لحظه ای که یاد تو در خاطر من جاریست! تا زمانی که دستهای گرمت همراه دستای خسته ای منه! تا وقتی که نگاهت تنها پناهگاه و تکیه گاه نگاه سرگردان منه! تا زمانی که تو همسفر جاده زندگی من هستی! تا وقتی که شونه های تو امن ترین جای دنیاست برای من
! من زنده هستم
* قانون شاد بودن :
1 – متنفر نباش 2- نگران نباش 3- ساده زندگی کن
4- کم خواب باش 5- دهنده باش 6- همیشه بخند
7- یه دوست خوب مثه من داشته باش
* بهترین مترجم کسی است که سکوت دیگران را ترجمه کند
* تو بارانی و من باران پرستم/تو دریایی، من امواج تو هستم
اگر روزی بپرسی باز گویم/تو من هستی ومن دل بر تو بستم
* عاقبت از عشق تو اهل کلیسا میشوم/میکشم دست از مسلمانی مسیحا میشوم/آنقدر بر کشتی عشقت نشینم همچو نوح/یا به ساحل میرسم یا غرق دریا میشوم
* قلب من به اندازه ی دست مشت کرده ام است..........من در عجبم تو با این همه عظمت چگونه در آن جای گرفتی؟؟
*اگه تو حیاط بودی و دیدی یه قاصدک خوشگل اومد فوتش نکن چون من اونو برات فرستادم.
*بلبل نیستم که بر هر شاخه ای غوغا کنم شمع هستم میسوزم و جان را فدایت میکنم
*با تمام بی کسی هایم کسی دارم هنوز/چشم مشتاق و دل دلواپسی دارم هنوز/خنده را از من گرفتند دل قرارم را ربودند/با تمام این حرفها دوستت دارم هنوز
* میدونی این چیه؟؟!!
( ) ( ) ( ) ( )
این دل منه که روز به روز برات تنگ تر میشه...
* هر وقت بعد از 120 سال رفتی اون دنیا خواستی از روی پل صراط رد شی بهت گفتن یکی حلالت نکرده بدون اون.......... منم که میخوام به این بهونه یه بار دیگه ببینمت
* زندگی مثل یه دیکته است هی می نویسیم و هی پاک می کنیم غافل از اینکه عزرائیل میگه برگه ها بالا!!
*میدونی علت کسوف و خسوف چیه؟؟ ماه و خورشید برای دیدنت دعوا میکنن
* خورشید باش که حتی اگر نخواستی بر کسی بتابی،نتوانی.
* دوستان را یاد کردن عار نیست/ یک پیامک کمتر از دیدار نیست
دوستان را دوستی کن در حیات/بعدِ مردن دوستی در کار نیست
* زندگی زیباست حتی اگر کور باشی،خوش آهنگ است حتی اگر کر باشی،مسحور کننده است حتی اگر فلج باشی،اما بی ارزش است اگر ثانیه ای عاشق نباشی...
*گورستان ما خاک نیست،گورستان ما قلب کسانیست که می پنداریم دوستمان دارند
*اگر همواره مانند گذشته بیندیشید، همیشه همان چیزهایی را بهدست میآورید که تا بحال کسب کردهاید ج
*انسان هر گز سقوط نمی کند،مگر به طرفی که به آن تکیه داده است.
*فاصله ی تابش خود را بر دیگران تنظیم کن ، خداوند خورشید را جایی قرار داد که گرم کند اما نسوزاند.
*عادت کنید که به چیزی عادت نکنید.(ناپلئون بناپارت)
*کاش رویاهایمان روزی حقیقت می شدند/ تنگنای سینه ها دشت محبت می شدند.
*بیچاره آهویی که در چنگال شیری اسیر شد / بیچاره تر از اون شیری که به چشم آهویی اسیر شد
*اگر انسان ها بدانند که فرصت با هم بودنشان چقدر محدود است ، محبتشان نسبت به یکدیگر نامحدود می شود .
*دوستی یک حادثه است و جدایی قانون آن، پس بیا حادثه ساز و قانون شکن باشیم.
*همیشه تو یه ارتفاع بالایی از جو،دیگه ابر وجود نداره.اگه دیدی آسمون دلت ابری بود بدون به اندازه ی کافی اوج نگرفتی.
*همیشه در پی کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی ، بلکه در پی کسی باش که بدون اون نتونی زندگی کنی.
*کسی رو برای دوستی انتخاب کن که اونقدر قلبش بزرگ باشه که نخوایی برای اینکه تو قلبش جایی رو داشته باشی خودت رو کوچیک کنی
*ما همه یک روز پرواز میکنیم/ای کاش این پرواز را باور کنیم.
کلمات کلیدی :
سراب
نویسنده: (¯`•.¸¸.-»(ANIS)«-.¸¸.•´¯)(سه شنبه 86/7/17 ساعت 11:49 عصر)
به که باید دل بست
به که شاید دل بست
سینه ها جای محبت - همه از کینه پُر است
هیچکس نیست که فریاد پر از مهر تو را گرم پاسخ گوید
نیست یک تن که در این راه غم آلوده ی عمر قدمی - راه محبت پوید
***
کاش میشد لحظه ها را رام کرد
عشق را با لحظه ها همگام کرد
کاش میشد با چکاوکها پرید
طرح شادی بر رخ فردا کشید
کاش میشد با ستاره یار بود
هر کویر خشک را گلزار بود
کاش میشد عشق را تفسیر کرد
لحظه های گریه را تهدید کرد
کاش میشد در نگاه دوستی
لحظه دیدار را نزدیک کرد
کاش میشد کاشها ممکن شود
یا عبور دردها ساکن شود
***
ما چون دو دریچه روبروی هم
آگاه ز هر بگو مگوی هم
هر روز سلام و پرسش و خنده
هر روز قرار روز آینده
اکنون دل من شکسته و خسته است
چون یکی از این دریچه ها بسته است
نه مهر فسون نه ماه جادو کرد
نفرین به سفر که هر چه کرد او کرد.
***
دانی که چرا ز میوه ها سیب نکوست
نیمی رخ عاشقست
نیمی رخ دوست
این زرد و سرخی که در او می بینی
زردیش رخ عاشقست
سرخیش رخ دوست
***
یک نفر ...
یک جایی...
تمام رویاهاش لبخند توست
و زمانی که به تو فکر می کنه
احساس می کنه که زندگی واقعا" با ارزشه
پس هرگاه احساس تنهایی کردی
این حقیقت رو به خاطر داشته باش
که ..."
یک نفر ...
یک جایی ...
کلمات کلیدی :
لیست کل یادداشت های این وبلاگ