من بی پناهم تو بی گناهی
دل به تو دادم ، چه اشتباهی
از تو کشیدم ، شکل کبوتر
نقاشی ام رو ، بگذار و بگذر
تو این نبودی ، من بد کشیدم
آخه دلت رو ، هرگز ندیدم
تو بی گناهی ...
من بی پناهم...
ایمن بمانی از اشک و آهم...
قفسم را مشکن تو مکن آزادم ،
گر رهایم سازی به خدا خواهم مرد ،
من به زنجیر تو عادت کردم .
بارها در پی این فکر که در قلب توام ،
با تو احساس سعادت کرد
به خدا خوشبختم تو محبت کن و بگذار
تا عمری هست من بمانم
چو اسیری به حریم قفست...