بعضي وقت ها از نردبان بالا ميرويم تا دستهاي خدا را بگيريم ،غافل از اينكه خدا پايين ايستاده و نردبان را محكم گرفته تا ما نيفتيم
خوش باشي
در بهار امسال کاش ها را کناري مي نهماز بودن و زندگي گذشته حرفي نمي زنماز صميم قلب بهترين ها را براي ديگران آرزو مي کنمبراي داشتن دلي با محبت با خدا نجوا مي کنم...
زني گريان و داغديده به بوداي بزرگ گفت:
"فرزند دلبندم مرد و اکنون تحمل مرگ او برايم دشوار است، آرامشم بخش.
بودا جواب داد: "خدا را شکر بگو و شاد باش که تمام مردمان بنارس فرزندان تو نبودند و تو جز لذت داشتن يک فرزند را نچشيده اي، و گر نه بايد رنج مرگ اينهمه را تحمل مي کردي.."
سلام
وبه قشنگي داري
تبريك
رستش نوشتت خيلي طولاني بود يكم از حوصلم سر رفت نشد كامل بخونم
موفق باشي يا حق
من تو را او را كسي را دوست مي دارم.
...باد مي رفت به سر وقت چنار
من به سروقت خدا مي رفتم
ممنون كه سر زدي
ولي...
چرا
آي لاو يو؟
چرا بجاي ولکام ميگي آي لاو يو؟
سلام گلم
خوشحال ميشم سر بزني
وبلاگت عاليه
سلام دوست عزيز
شعر قشنگي نوشتي
انشاءالله كه وقتي اقا مي ايد تو هم زنده هستي
تو واقعا سعي خودتو کردي
اشکالي نداره
ولي خوب دستتم درد نکنه
انشاءالله وعدهي ديدار من و تو و پرنسس کو چولو و رها در خلد برين
(( اي کاش ميخ لب داشت و اي کاش لب ميخ ))
لب دوخته ايم به نظاره که ديگراني بيايند و بنگرند
اين ميخکوبي و اين پايکوبي را ...
نغمه و دِکلمه اي هم هست ....جام و نان بياوريد قسمت کنيم ..
شاد زي ....
مرا در قفسي از بي تو بودن جا داده اند
در زرورقي از نفرت ها پناه داده اند..
تلخي جدايي را طعم زندگيم ساختم
طنين عشقت را بر خود مسدود کردم
فرياد هجرانم را نمي شنوي
براي رهايي ام حرفي نمي زني
براي صبرم پاسخي نيست
در دلم جز سکوت حرفي نيست...
پيش ما هم بيا دوست من.........
پس از مرگ نيز من رنج سرنوشت او را خواهم داشت، در زير سنگ سياه و سنگين لحد نيز که بر سينه ي پوسيده ام افتاده است غم سنگيني هوايي که از آن پس او به تنهايي بايد در آن دم زند بر سينه ام بي رحمانه فشار خواهد آورد، در تنگي و تاريکي گور من از تصور اين درد، در وحشت وخفقان خواهم بود که او چگونه فراخناي تنگ زمين و قفس حقير آسمان را تحمل خواهد کرد؟
ظلمت روزهاي تنها ماندن را در زير اشعه ي اين خورشيدي که تنها بر او خواهد تابيد چگونه به سر خواهد برد؟
آري، من در زير زمين همواره به او که در زير آسمان مدفون مي شود خواهم انديشيد...
معلم شهيد، علي شريعتي...