زندگی 3 ایستگاه داره 1. تولد 2.عشق 3.مرگ... آقا ایستگاه دوم نگه دار
جان فدا کردن برای دوست چندان مشکل نیست،پیدا کردن دوستی که ارزش جان فدا کردن را داشته باشد مشکل است
گفتم بخوانش.خواند و بازگشت. امید مضطرب آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت. آرزو با دلهره آمد. گفتم بخوانش.خواند و باز گشت. عشق خنده کنان آمد. گفتم خواندیش؟! گفت: من سواد ندارم
چقدر سخته تمام روز رو منتظر باشی که دوباره زل بزنی به صفحه سرد مونیتور و فقط نگاهت به ایدی یه نفر باشه و همش دعا کنی که روشن باشه با اینکه از قبل میدونی امروزهم مثل تموم روزهای گذشته فقط باید چشمهای خواب رفته ادمک ایدیشو ببینی وباید غرورتو زیر پا بزاری و براش اف بزنی تا شاید جوابتو بده تازه اگه بخواد باور کنه که از ته دل دوستش داری
کسی که واقعا عاشق یک نفر باشه نمیتونه بهش بگه دوستش داره .به خاطر همین عاشقهای واقعی یا خیلی دیر به معشوق میرسن یا اصلا نمیرسن
می دونی فلسفه اختراع سرسره برای بچه ها چیه؟ می خوان از بچگی به ادم یاد بدن که صعود چقدر سخت و سقوط چه اسون
چنان زندگی کن که کسانی که تو را می شناسند، اما خدا را نمی شناسند به واسطه آشنایی با تو، با خدا آشنا شوند
می دونی فرق تو با فرقون چیه؟ . . . فرقون گِل می بره ولی تو دل می بری
زیبا ترین گل با اولین باد پاییزی پرپر شد . با وفا ترین دوست به مرور زمان بی وفا شد
گفتمش: دل میخری؟! پرسید چند؟! گفتمش: دل مال تو، تنها بخند. خنده ای کرد و دل ز دستانم ربود تا به خود باز آمدم او رفته بود دل ز دستش روی خاک افتاده بود جای پایش روی دل جا مانده بود. حرف آخر بیا ره توشه برداریم قدم در راه بی برگشت بگذاریم
انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی زند که خیال می کند دیگران را فریب داده است
هنوز هم عاشق نگاه مهربان تو هستم نمی دانم چرا نمی توانم فراموشت کنم کاش مثل تو بودم و به سادگی فراموشی را در ذهن خود جای میدادم ولی نمی توانم
روزی ازم پرسید:بزرگترین آرزوی توچیست؟ گفتم:تحقق یافتن آرزوی تو.....اما افسوس
هرگزندانستم آرزوی تو جدایی از من بود
اگه 1 روز نتونستی گناهه کسی رو ببخشی از بزرگیه گناهه اون نیست از کوچیکیه قلبه توی
غروب شد....خورشید رفت ....افتابگردان دنبال خورشید می گشت ... ناگهان ستاره ای چشمک زد .. افتابگردان سرش را پایین انداخت اری گلها هرگز خیانت نمی کنند
دیگری جز تو مرا این همه آزار نکرد آنچه کردی تو به من هیچ ستم کار نکرد
تو کیستی که من اینگونه بی تو بی تابم شب از هجوم خیالت نمی برد خوابم تو کیستی که من از موج یک تبسم تو تو با یک جرعه از دریای یادت میــان بــاغ قـلبـــم جــا گــرفتــی تـو بــا یک انـعکـاس نقره ای رنگ مــجـال نـــازو از رعنـــا گرفتی بسان قایق سرگشته روی گردابم چی میشد با تو باشم حتی توی رویا من تو رو دوست دارم اندازه ی دنیا دلش میگیره آسمون برای من که تنهام دوباره قطرهای اشک من میریزه دونه دونه روی گونه هام اگه تو نباشی یا ازم جداشی سخته دیگه زندگی برام
بوسه بر عکست زنم ترسم که قابش بشکند.قاب عکس توست اما شیشه ی عمرمن است بوسه بر مویت زنم ترسم که تارش
بشکند.تارموی توست اما ریشه ی عمر من است
شبی که به یاد تو بودم سه تا شمع روشن کردم اولی را به خاطر اومدنت دومی به خاطره دیدنت سومی به خاطره بوسیدنت بعد هر سه شمع رو خواموش کردم برای در اغوش کشیدنت
خیلی بی کاری!ببینم تو درس نداری؟کارو زندگی نداری؟خوابو خوراک نداری؟که 24ساعته توی قلب منی!!
اگه تو دنیا هیچی هیچی نداشته باشی مطمئن باش سه چیز همیشه مال تو هست:خدای مهربون، فکرای قشنگ،قلب کوچیک من
یکی ازم پرسید منو بیشتر دوست داری یا زندگیتو من گفتم زندگیمو اون هم ناراحت شد و برای همیشه از پیش من رفت اما هیچ وقت نفهمید که اون تمام زندگیم بوده
توی دنیا 3تا دوست دارم... خورشید، ماه و تو. اولی رو برای روزم میخوام / دومی رو واسهی شبم میخوام / ولی تو رو برای تک تک لحظههای زندگیم میخوام
هر چندتا تو منو دوست داری من یه دونه بیشتر دوست دارم میدونی اینجوری خوبیش اینه که حتی اگه منو دوست نداشته باشی باز من یه دونه دوست دارم