• وبلاگ : ***پاييز طلائي***
  • يادداشت : اس ام اس هاي زيبا
  • نظرات : 14 خصوصي ، 28 عمومي
  • تسبیح دیجیتال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     <      1   2      
     
    سلام دوست عزيز ممنون كه سر زدي اگه با تبادل لينك موافقي خبرم كن اخه وبلاگت خيلي نازهههههههههه
    تكيه به شونه هام نكن... من از تو افتاده ترم.... ما كه به هم نميرسيم... بسه ديگه! بذار برم..... كي گفته بود به جرم عشق؟ يه عمري پرپرت كنم... يه گوشه اي كنج قفس... چادر غم سرت كنم.... من نه قلندر ميشمو.... نه قهرمان قصه ها.... نه برده ء حلقه به گوش.... نه مثل اون فرشته ها... من عاشقم...همينو بس! غصه نداره...بي كسيم! قشنگيه قسمت ماست! كه ما به هم نميرسيم
    + ... ... 
    پاسخ

    حالا كه اينجور شد اصلا فونت پست بعدي رو هم ميزنم اندازه ي سوراخ جوراب مورچه !!!!
    + ... ... 

    ســـــــــــلام ...

    ميشه يکم اون فونت نوشته هاتو بزرگتر کني !!!

    چشمام در اومد تا خوندمشون .

    *ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*ـ*

    ما دل به غم تو بسته داريم اي دوست
    در بحر غم قايقي شكسته داريم اي دوست
    گفتي كه به دل شكستگان نزديكم
    ما نيز دلي شكسته داريم اي دوست

    پاسخ

    سلام دوست عزيزممنون از اينكه سر زديآخه ميدوني چيه ؟؟؟ من خودم شخصا بدم مياد فونت خيلي بزرگ باشه‏، ان شاءالله پست بعدي جبران ميكنم نهايت فونتو ميزنم

    زمزمه ي عشق چيست ذكر ثناي حسين

    كعبه ي دلها كجاست كرببلاي حسين

    كعبه اهل دل است كرببلاي حسين

    در دل اهل دل است كرببلاي حسيت

    سلام سلام سلام

    واي چه شعر قشنگي نوشتي

    دستت درد نکنه

    با درود ممنون كه به وبلاك من سرزده وبا نظر گراميتان مرا مفتخر فرموديد.واقعا با اينهمه چراهاي بي پاسخ بايد بحال خودمان گريه كنيم.!!!

    تقديم به شما دوست خوش ذوق:

    سلامت را نمي خواهند پاسخ گفت،
    سرها در گريبان است.
    کسي سر برنيارد کرد پاسخ گفتن و ديدار ياران را

    نگه جز پيش پا را ديد، نتواند،
    که ره تاريک و لغزان است.
    وگر دست محبت سوي کس يازي،
    به اکراه آورد دست از بغل بيرون؛
    که سرما سخت سوزان است.

    نفس، کز گرمگاه سينه مي آيد برون، ابري شود تاريک.
    چو ديواري ايستد در پيش چشمانت.
    نفس کاين است، پس ديگر چه داري چشم
    ز چشم دوستان دور يا نزديک؟
    مسيحاي جوان مرد من! اي ترساي پير پيرهن چرکين!
    هوا بس ناجوان مردانه سرد است ... آي ...
    دمت گرم و سرد خوش باد!
    سلامم را تو پاسخ گوي، در بگشاي!
    منم من، ميهمان هر شبت، لولي وش مغموم.
    منم من، سنگ تيپا خورده اي رنجور.
    منم من، دشنام پست آفرينش، نغمه ناجور.

    نه از رومم، نه از نگم، همان بي رنگ بيرنگم.
    بيا بگشاي در، بگشاي، دل تنگم.
    حريفا! ميزبانا! ميهمان سال و ماهت پشت در چون موج مي لرزد.
    تگرگي نيست، مرگي نيست،
    صدايي گر شنيدي، صحبت سرما و دندان است.
    من امشب آمدستم وام بگزارم.
    حسابت را کنار جام بگذارم.
    چه مي گويي که بيگه شد، سحر شد، بامداد آمد؟
    فريبت مي دهد، بر آسمان اين سرخي بعد از سحرگه نيست.
    حريفا! گوش سرما برده است اين، يادگار سيلي سرد زمستان است.
    و قنديل سپهر تنگ ميدان، مرده يا زنده،
    به تابوت ستبر ظلمت نه(?) توي مرگ اندود، پنهان است.
    حريفا! رو چراغ باده را بفروز، شب با روز يکسان است.

    سلامت را نميخواهند پاسخ گفت.
    هوا دل گير، درها بسته، سرها در گريبان، دست ها پنهان،
    نفس ها ابر، دل ها خسته، و غمگين،
    درختان اسکلت هاي بلورآجين،
    زمين دل مرده، سقف آسمان کوتاه،
    غبار آلود مهر و ماه،
    زمستان است.

    به به چه اپ خوشكلي

    اي واي يادم رفت

    سلام عرض ميكنم

    واقعا كه محشره

    راستي بيا كه اپم

    سلام عزيزم

    واقعا عالي بود

    مرسي كه بم سر زدي

    بازم پيشم بيا

    امشب از پشت پنجره ترديد ، سياهي مردمان سفيد پوش را ديدم ؛ مردمي هوسران که به نام عشق بر هوس خود پوشش عاشقي بر تن کرده اند ...

     <      1   2